نی‌ نی سایت

خاطرات اتاق عمل سزارین: خلاصه تجربه ها از نی نی سایت




خاطرات اتاق عمل سزارین: خلاصه تجربه ها از نی نی سایت

تصمیم گرفتم خلاصه ای از تجربیات مامان های نی نی سایت در مورد اتاق عمل سزارین رو جمع آوری کنم. این ها نکاتی هستند که بیشتر از بقیه تکرار شده بودند:

عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

این پست صرفا خلاصه ای از تجربیات مختلفه و نباید به عنوان توصیه پزشکی تلقی بشه. حتما با پزشک خودتون مشورت کنید.

  • ✔️استرس قبل از عمل طبیعیه، سعی کنید خودتون رو آروم نگه دارید.
  • ✔️پرسنل اتاق عمل معمولا مهربون و دلسوز هستند.
  • ✔️به سوالات کادر درمان با دقت پاسخ بدید.
  • ✔️موقع زدن آمپول بی حسی، نفس عمیق بکشید و اصلا تکون نخورید.
  • ✔️ممکنه حین عمل احساس فشار و کشیدگی داشته باشید، این طبیعیه.
  • ✔️صدای ابزارها ممکنه کمی ترسناک باشه، سعی کنید تمرکز کنید.
  • ✔️لحظه دیدن نی نی، فراموش نشدنی و شیرینه.
  • ✔️بعد از عمل، از مسکن ها به موقع استفاده کنید.
  • ✔️زود راه بیفتید تا روند بهبودی سریع تر بشه.
  • ✔️به تغذیه خودتون بعد از عمل خیلی اهمیت بدید.
  • ✔️از همراهتون بخواید که تو روزهای اول کمکتون کنه.
  • ✔️ممکنه بعد از عمل، درد در ناحیه بخیه ها داشته باشید.
  • ✔️به علائم عفونت بخیه ها توجه کنید و در صورت مشاهده به پزشک مراجعه کنید.
  • ✔️در مورد شیردهی بعد از سزارین، با پزشک یا مشاور شیردهی صحبت کنید.
  • ✔️به حرف های بد و منفی دیگران توجه نکنید و به خودتون اعتماد داشته باشید.
  • ✔️بعضی از مامان ها از ماساژ بعد از عمل برای کاهش درد و ورم تعریف می کردند.
  • ✔️بعضی ها می گفتن گذاشتن کمپرس سرد روی بخیه ها، درد رو کم می کنه.
  • ✔️خواب کافی و استراحت، نقش مهمی در بهبودی داره.
  • ✔️زودتر از موعد تعیین شده، فعالیت های سنگین انجام ندید.
  • ✔️به سلامت روان خودتون بعد از زایمان اهمیت بدید و در صورت نیاز کمک بگیرید.
  • ✔️بعضی مامان ها می گفتن بهره‌گیری از گن بعد از سزارین، باعث میشه احساس بهتری داشته باشن.
  • ✔️از خوردن غذاهایی که باعث یبوست میشن، خودداری کنید.
  • ✔️در صورت داشتن سوال یا نگرانی، حتما با پزشک خودتون تماس بگیرید.
  • ✔️تجربه سزارین برای هر کس متفاوته، پس خودتون رو با دیگران مقایسه نکنید.
  • ✔️به خودتون و بدنتون زمان بدید تا بهبود پیدا کنه.
  • ✔️و مهمتر از همه، از لحظات زیبای مادر شدن لذت ببرید!

با آرزوی سلامتی برای شما و نی نی کوچولوتون!





خاطرات اتاق عمل سزارین: 26 تجربه از نی نی سایت

خاطرات اتاق عمل سزارین: 26 تجربه از نی نی سایت

1. ترس اولیه

خیلی ترسیده بودم. از آمپول بی حسی می ترسیدم و از اینکه نمی دونستم چه اتفاقی قراره بیفته. حس میکردم دارم میرم یه جای ناشناخته. ضربان قلبم خیلی بالا رفته بود. پرستارها خیلی مهربون بودن و سعی میکردن آرومم کنن. با خودم میگفتم خدایا کمکم کن. هیچوقت اون حس رو فراموش نمیکنم. فکر میکردم دیگه برنمیگردم.

2. صدای دستگاه ها

صدای دستگاه ها خیلی اذیت کننده بود. بوق های ممتد و صداهای عجیب و غریب. تمرکز کردن خیلی سخت بود. همش سعی میکردم به صدای قلب بچم فکر کنم. بعد از یه مدت دیگه به صداها عادت کردم. انگار صداها بخشی از یه سمفونی بودن. سمفونی تولد.

3. حس بی حسی

حس بی حسی خیلی عجیب بود. انگار پاهام مال خودم نبود. یه حس سنگینی و بی حسی که کم کم تمام بدنم رو گرفت. دکتر همش میپرسید حس داری؟منم فقط میگفتم نه. میترسیدم یهو حس داشته باشم. بعد از اینکه بچه به دنیا اومد کم کم حس برگشت. ولی دردش خیلی زیاد بود.

4. انتظار برای تولد

لحظه های انتظار خیلی طولانی بود. حس میکردم یه عمر گذشته. فقط منتظر بودم صدای گریه بچم رو بشنوم. دلم میخواست زودتر ببینمش. با خودم حرف میزدم و میگفتم الان دیگه وقتشه. یهو صدای گریه اش اومد. انگار تمام دنیا رو بهم دادن. لحظه ای غیرقابل وصف.

5. دیدن نوزاد

وقتی بچمو دیدم باورم نمیشد که اینقدر کوچیکه. یه موجود کوچولو و دوست داشتنی. تمام دردها و سختی ها رو فراموش کردم. دلم میخواست بغلش کنم و نوازشش کنم. ولی هنوز نمیشد. فقط از دور نگاهش کردم. و اشک شوق ریختم.

6. حس بعد از عمل

بعد از عمل خیلی خسته بودم. انگار تمام انرژیم رو از دست داده بودم. درد داشتم ولی خوشحال بودم. پرستارها خیلی خوب ازم مراقبت میکردن. مسکن ها کمکم میکردن درد رو تحمل کنم. فقط دلم میخواست بخوابم و استراحت کنم. و به بچم فکر کنم. و به آینده.

7. سرگیجه بعد از عمل

سرگیجه بعد از عمل خیلی اذیتم کرد. نمی تونستم درست بشینم. احساس میکردم دارم میفتم. پرستارها بهم کمک کردن تا کم کم بهتر بشم. آب قند خیلی کمکم کرد. بعد از چند ساعت سرگیجه ام کمتر شد. و تونستم راحت تر حرکت کنم. ولی هنوز خیلی ضعف داشتم.

8. درد بخیه ها

درد بخیه ها خیلی زیاد بود. مخصوصا وقتی میخواستم راه برم. مسکن ها فقط برای مدت کوتاهی درد رو کم میکردن. سعی میکردم آروم آروم راه برم. ولی خیلی سخت بود. کم کم به درد عادت کردم. و تونستم بهتر راه برم. ولی هنوز خیلی درد داشتم.

نوشته های مشابه

9. ملاقات با نوزاد

اولین ملاقات با بچم بعد از عمل خیلی هیجان انگیز بود. دلم میخواست زودتر بغلش کنم. پرستارها کمکم کردن تا شیر بدم. نگاه کردن به چشماش بهترین حس دنیا بود. احساس میکردم کامل شدم. دیگه فقط یه مادر نبودم. یه زن خوشبخت بودم.

10. گریه های نوزاد

گریه های نوزاد خیلی نگرانم میکرد. نمی دونستم چش شده. شاید گرسنه بود یا شاید جاش خیس بود. پرستارها بهم یاد دادن چطور آرومش کنم. با خودم فکر میکردم چقدر مسئولیتم سنگینه. ولی تمام تلاشم رو میکردم تا بهترین مادر باشم. و ازش مراقبت کنم. با عشق و علاقه.

11. شب اول

شب اول خیلی سخت بود. هم درد داشتم هم باید از بچه مراقبت میکردم. خوابم نمیبرد و همش نگران بودم. شوهرم خیلی کمکم کرد. اونم مثل من نگران بود. با هم سعی کردیم شرایط رو مدیریت کنیم. و از این مرحله عبور کنیم. با موفقیت.

12. ورم پاها

ورم پاها خیلی اذیتم کرد. نمیتونستم کفش بپوشم. دکتر گفت طبیعیه و به مرور زمان خوب میشه. پاهام رو بالا نگه میداشتم و استراحت میکردم. بعد از چند روز ورم پاها کمتر شد. و تونستم راحت تر راه برم. ولی هنوز کمی ورم داشت. که اونم کم کم خوب شد.

13. شیردهی

شیردهی خیلی سخت بود. بچه درست شیر نمی خورد. نوک سینه هام زخم شده بود و خیلی درد داشت. مشاور شیردهی بهم کمک کرد تا روش درست شیردهی رو یاد بگیرم. بعد از چند روز شیردهی راحت تر شد. و بچه هم بهتر شیر میخورد. دیگه نوک سینه هام درد نداشت. و من خوشحال بودم.

14. یبوست بعد از عمل

یبوست بعد از عمل خیلی اذیتم کرد. نمی تونستم راحت دستشویی برم. دکتر گفت باید مایعات زیاد بخورم و میوه و سبزیجات مصرف کنم. آلو و انجیر خیلی کمکم کرد. بعد از چند روز یبوستم برطرف شد. و تونستم راحت تر دستشویی برم. دیگه درد نداشتم. و خیالم راحت شد.

15. افسردگی بعد از زایمان

احساس میکردم افسرده شدم. همش گریه میکردم و حوصله هیچکس رو نداشتم. شوهرم خیلی حمایتم کرد و باهام صحبت کرد. دکتر گفت طبیعیه و به مرور زمان خوب میشم. با یه روانشناس صحبت کردم و اون بهم کمک کرد تا با احساساتم کنار بیام. بعد از چند هفته حالم بهتر شد. و دیگه احساس افسردگی نمیکردم. خوشحال بودم که تونستم از این مرحله عبور کنم.

16. مراقبت از بخیه ها

مراقبت از بخیه ها خیلی مهم بود. باید تمیز نگهشون میداشتم و از عفونت جلوگیری میکردم. دکتر بهم یاد داد چطور بخیه هام رو تمیز کنم. هر روز بخیه هام رو با بتادین شستشو میدادم. بعد از چند هفته بخیه هام خوب شدن. و دیگه درد نداشتن. خیالم راحت شد. که عفونت نکردن.

17. کمبود خواب

کمبود خواب خیلی خستم میکرد. بچه هر دو ساعت یکبار بیدار میشد و شیر میخواست. شوهرم کمک میکرد و بعضی شب ها اون از بچه مراقبت میکرد تا من بتونم بخوابم. بعد از چند ماه بچه خوابش تنظیم شد. و من تونستم بیشتر بخوابم. دیگه خیلی خسته نبودم. و انرژی بیشتری داشتم. برای مراقبت از بچم.

18. حسرت زایمان طبیعی

بعضی وقت ها حسرت زایمان طبیعی رو میخوردم. دلم میخواست درد زایمان رو تجربه کنم. ولی دکتر گفت سزارین برای من بهترین گزینه بود. به خودم گفتم مهم اینه که بچه سالم به دنیا اومده. و من مادر شدم. دیگه حسرت زایمان طبیعی رو نمیخوردم. و از اینکه مادر شدم خوشحال بودم. خیلی زیاد.

19. تغییرات بدن

بدنم بعد از زایمان خیلی تغییر کرده بود. شکمم شل شده بود و وزنم زیاد شده بود. سعی کردم ورزش کنم و غذای سالم بخورم. بعد از چند ماه بدنم کم کم به حالت قبل برگشت. و وزنم کم شد. دیگه از تغییرات بدنم ناراحت نبودم. و به خودم افتخار میکردم. که مادر شدم.

20. حمایت خانواده

حمایت خانواده خیلی کمکم کرد. مادرم و خواهرم خیلی هوامو داشتن و بهم کمک میکردن. اونا از بچه مراقبت میکردن تا من بتونم استراحت کنم. ازشون خیلی ممنونم. که تو این دوران سخت کنارم بودن. بدون اونا نمیتونستم از پس این مسئولیت بر بیام. خانواده بهترین نعمت دنیاست. واقعا همینطوره.

21. ترس از بارداری مجدد

بعد از سزارین از بارداری مجدد میترسیدم. نگران بودم که دوباره سزارین بشم. دکتر گفت باید حداقل یک سال صبر کنم تا بدنم آمادگی بارداری مجدد رو داشته باشه. بعد از یک سال تصمیم گرفتم دوباره باردار بشم. ولی هنوز کمی میترسیدم. با خودم میگفتم انشالله این بار زایمان طبیعی خواهم داشت. ولی هر چی خدا بخواد. مهم سلامتی بچمه.

22. وسایل نوزاد

خرید وسایل نوزاد خیلی لذت بخش بود. دلم میخواست بهترین وسایل رو برای بچم بخرم. لباس های کوچولو و عروسک های رنگارنگ. همه چی خیلی قشنگ بود. با شوهرم با هم وسایل رو انتخاب میکردیم. و از این کار لذت میبردیم. حس خوبی داشتیم. حس پدر و مادر شدن.

23. نامگذاری نوزاد

انتخاب اسم برای نوزاد خیلی سخت بود. دلمون میخواست یه اسم قشنگ و با معنی برای بچمون انتخاب کنیم. لیست اسم های مختلف رو بررسی کردیم. با هم مشورت کردیم و بالاخره یه اسم قشنگ پیدا کردیم. اسمی که هم من دوستش داشتم هم شوهرم. یه اسم خاص و زیبا. که به بچمون میومد. خیلی خوشحال بودیم.

24. تغییر سبک زندگی

سبک زندگیم بعد از زایمان خیلی تغییر کرد. دیگه نمیتونستم مثل قبل به خودم برسم. تمام وقتم صرف مراقبت از بچه میشد. ولی از این تغییرات خوشحال بودم. مادر شدن بهترین اتفاق زندگیم بود. و من از این مسئولیت لذت میبردم. دیگه فقط به خودم فکر نمیکردم. بچه ام مهمترین چیز توی زندگیم بود.

25. اولین لبخند نوزاد

اولین لبخند نوزاد قشنگ ترین چیزی بود که تو زندگیم دیدم. تمام خستگی هام رو فراموش کردم. وقتی بهم لبخند زد دلم میخواست تمام دنیا رو بهش بدم. اون لحظه رو هیچوقت فراموش نمیکنم. لبخندش بهترین پاداش برای تمام سختی هایی بود که کشیده بودم. عاشقش بودم. با تمام وجودم. فرشته کوچولوی من.

26. گذر زمان

زمان خیلی زود گذشت. انگار همین دیروز بود که سزارین کردم و بچم به دنیا اومد. حالا بچم بزرگ شده و داره راه میره و حرف میزنه. از اینکه مادرش هستم خیلی خوشحالم. و هر روز از دیدن رشدش لذت میبرم. مادر شدن بهترین تجربه زندگیم بود. و من قدرش رو میدونم. تا ابد.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا